رئیس صداوسیما: دهه ۷۰ دوران طلایی صداوسیما بود، چون رقیب نداشت
تاریخ انتشار: ۶ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۳۹۶۹۹۰
سالی که گذشت اولین سال جدّی اجرای برنامههای تحولی در صداوسیما بود اما هنوز فاصله زیادی با اهدافی که در دوره تحول تحت عنوان «هویتمحوری و عدالتگستری» بیان شد، دارد.
ایران اکونومیست ـ مجتبی برزگر: یک سال و نیم از آمدن پیمان جبلی 45ساله از بخش برونمرزی به ساختمان شیشهای صداوسیما میگذرد. او بعد از 18 ماه پرحرفوحدیث مدیریت محمد سرافراز و 5 سال مدیریت پرفرازونشیب عبدالعلی علیعسگری، حکم مدیریت سازمان صداوسیما را گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او در آیین معارفه، به 'هویتمحوری و عدالتگستری' تأکید کرد که شعار دوره جدید مدیریت صداوسیما خواهد بود، این عبارتِ جبلی بازتابهای فراوانی داشت و بسیاری از کارشناسان این عبارتهای زیبا را که رئیس جدید رسانه ملّی به آن اشاره کرد؛ «در صداوسیما هویت ما مزیت نسبی ماست، صداوسیما باید دانشگاه هویت شود» امیدوارکننده دانستند.
او همچنین به پرچمداری استقلال و خلاقیت اشاره کرد که نباید صداوسیما نماد انفعال و تقلید باشد؛ وقتی به ظرفیتهای عظیم درون و بیرون سازمان نگاه میکنیم این واقعاً شدنی است، نباید این نکته را فراموش کنیم که جبلی از بدنه کارشناسی صداوسیماست و همین نقطه امیدی برای بسیاری از صداوسیماییها است تا با حضور او که به همه آسیبها و چالشهای این سازمان واقف است بتوان این سازمان را از سکون و انفعال به منشأ اثر بودن سوق داد.
اگرچه علیعسکری هم از بدنه صداوسیما بود اما یک تفاوت ماهوی بین نگاه رئیس سابق و رئیس جدید در رویکرد و شیوه کاری آنها وجود دارد؛ علیعسکری با توجه به سوابق کاری و تحصیلات مهندسیاش بیشتر توانست به رشد دیجیتالی و اچدی شدن شبکههای سیما و زیرساختهای فنی کمک کند و نگاهی سختافزاری داشت اما جبلی نگاهی نرمافزاری دارد و حوزه کاریاش سالها محتوا بوده است.
همانگونه که در جریان گفتوگوی پایان سال خود با ایران اکونومیست هم به پیشرفت برنامه تحولی رسانه ملی اشاره کرد و هم به برخی از شائبهها مثلِ بازنشر مصاحبهای با این عبارت «گویی آقای جبلی از قدیمالأیام با فیلترینگ و محدود کردن فضای مجازی موافق بوده» واکنش نشان داد.
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
* سالی 1401 در صداوسیما چگونه گذشت و برنامه تحولی رسانه ملی قرار است چگونه پیش برود؛ ما شاهد تغییرات و تحولات جدی خواهیم بود؟
برنامه تحولی یک دستورالعمل و بخشنامه نیست امروز ابلاغ کنیم و فردا اجرا بشود، برنامههای تحولی بهشدت نیازمند فرهنگسازی و گفتمانسازی است، این فرهنگسازی و گفتمانسازی نهفقط درون رسانه ملی و داخل سازمان صداوسیما و بلکه باید در سطح جامعه اتفاق بیفتد، یعنی یک بخش عمدهای از توانی که ما صرف میکنیم برای پیشبرد برنامه تحولی در دوره جدید، مصروف فرهنگسازی و گفتمانسازی داخل سازمان و بین همکارانمان و در بیرون از سازمان و در سطح جامعه بهویژه بین مسئولین و حتی بین مخاطبین، اتفاق میافتد.
تا زمانی که به این درک واحد و مشترک از تحول در رسانه ملی نرسیم، نمیتوانیم ادعا کنیم که برنامهمان با سرعت مطلوب پیش میرود. البته در کنار این تلاشی که انجام میدهیم در کنار یکسان کردن فرهنگ و گفتمان اداری، فکری و محتوایی در داخل سازمان و تغییر نگاه نسبت به رسانه ملی در بیرون سازمان، ما برنامههای تحولی خودمان را به ویژه برنامههای کوتاهمدت و میانمدت را پیش میبریم. خیلی از آنها را توانستیم طبق جدول زمانی پیش ببریم و در بعضی از آنها عقبتر از برنامهمان هستیم. امیدوارم در فرصت مناسبی، گزارش جامعی از نحوه پیشبرد برنامه تحولی بتوانیم خدمت جامعه ارائه بدهیم.
سالی که گذشت اولین سال جدّی اجرای برنامههای تحولی در صداوسیما بود. ما هم در تغییر و تحولات مدیریتی و هم در تغییر و تحولات ساختاری و محتوایی گامهای خوبی را همکاران ما در صداوسیما برداشتند اما هنوز فاصله زیادی با آن اهدافی که در دوره تحول تحت عنوان دو شعار جدّی «هویت محوری و عدالتگستری» بیان میکنیم را در دستور کار داریم.
فکر میکنیم با همفکریها و همافزاییهای فکری، فرهنگی و محتوای داخل سازمان در سطوح مختلف مدیریتی با برنامهسازهایمان داریم انجام میدهیم تا به یک نقطه واحد و مشترک برسیم. از طرفی دیگر در چینشهایی که به لحاظ ساختار و وظایفی که از مدیرانمان داریم انجام میدهیم، فکر میکنم سازمان صداوسیما در ریلگذاری درستی قرار گرفته تا انشاءالله بتوانیم در دوره تحولی به حداکثر اهدافمان دست پیدا کنیم.
با همفکریها و همافزاییهای فکری، فرهنگی و محتوای داخل سازمان در سطوح مختلف مدیریتی با برنامهسازهایمان داریم انجام میدهیم تا به یک نقطه واحد و مشترک برسیم.*یک عدهای به دنبال زیر سؤال بردن مرجعیت رسانه ملیاند؛ برنامهتان برای حفظ مرجعیت صداوسیما چیست؟
به هر حال بخشی از تلاشهایی که برای تولیدات جدید، خلاقیت و نوآوری در برنامهسازی انجام میدهیم و دنبال میکنیم، در همین راستاست. همچنین تلاشی که برای پیگیری اولویتهای جامعه و برطرف کردن مشکلات و مسائل مردم و جامعه از مسئولین و دنبال کردن اسناد قانونی آن در دستور کار داریم، در همین راستا قرار دارد.
طبیعتاً با چالشهای کمی روبرو نیستیم؛ در طول ماههای اخیر، سه تا چهار مرتبه صداوسیما تحریم شد و همگان میدانند با این چالشها در عرصه بینالمللی روبرو هستیم. در داخل هم این مسیری که برای بازگرداندن مرجعیت صداوسیما به دوران طلایی خودش را دنبال میکنیم کمچالش نیست. البته میپذیریم که مرجعیت صداوسیما آسیب خورده و برخی از اتفاقاتی که این روزها شاهدش هستیم نشان میدهد که گفتمان حاکم بر مجموعهای از دستگاههای حاکمیتی همچنان در مسیر تقویت مرجعیت رسانه ملی نیست.
اتفاقاتی که گاهی اوقات شاهدش هستیم این باور عمومی حتی در دستگاههای حاکمیتی به وجود نیامده صداوسیما، صداوسیمای یک نفر یا شخص و مجموعهای نیست. رسانه ملی کشتی واحدی است که همه جامعه و دستگاهها روی آن سوارند و از آن بهره میبرند. ضربه به این کشتی و دستگاه رسانه ملی حتماً میتواند آسیبش به همه دستگاهها و بخشها برسد.
میپذیریم که مرجعیت صداوسیما آسیب خورده و برخی از اتفاقات نشان میدهد گفتمان حاکم بر مجموعهای از دستگاههای حاکمیتی همچنان در مسیر تقویت مرجعیت رسانه ملی نیست.* این دوره طلایی را کدام دوره میدانید؟
در دورهای که بدون وجود رقیب داخلی و خارجی، کار در صدا و سیما روانتر، سادهتر و آسانتر پیش میرفت. الان با چالشهای جدّی روبرو هستیم هم در عرصه فناوری ارتباطات و هم در عرصه محتوایی و هم در عرصه بینالمللی و داخلی باید بتوانیم با این چالشها به گونهای تعامل کنیم که عبور کنیم و برسیم به آن زمانی که گویی هیچ رقیبی و هیچ چالشی وجود نداشته است.
* حالا به نظرتان کدام دوره، دوره طلایی صداوسیما بوده است؟
اگر ما این فاکتورها و متغیرهای جدید را درنظر نگیریم طبیعی است که دهه 70 صداوسیما بدون هیچ رقیبی بوده و آن موقع رقیبی در عرصههای بینالمللی و عرصههای دیگر نبوده و شبکههای اجتماعی و فضایمجازی هم نبوده است. طبیعی است رسانه ملی به صورت یک رسانه بدون رقیب چه در عرصه فضای مجازی و بینالمللی کار خود را پیش میبرد و موفق هم بوده است؛ البته ناگفته نماند که ذائقه جامعه هم با ذائقه فعلی متفاوت بود. شاید آن دوران را بتوان در نتیجه دوران طلایی صداوسیما فرض کرد اما ما مدعی هستیم و در تلاشیم با وجود این چالشها عبور کنیم و به آن نقطه طلایی دست یابیم.
* نکته دیگر بحث ساخت سریالهای قرآنی و تأکید بر تولید سریالهایی درباره پیامبر اسلام بود که مبعث حضرت رسول(ص) در سال 1401 این بحثها را به اوج خودش رساند؛ آیا برنامهای در این خصوص دارید؟
جزو یکی از 12 سرفصلهای اساسی محتوایی سند تحولمان، تاریخ اسلام است. در تاریخ اسلام نقطه درخشان، اساسی و کلیدی، تاریخ زندگی پیامبر اسلام و اصحاب گرانقدر ایشان است. منتها نحوه پرداخت به شخصیت پیامبر گرامی اسلام، ظرافتها و حساسیتهای خاص خودش را دارد. به همین خاطر است که در جهان اسلام هم نوع پرداخت به شخصیت و سیره پیامبر اسلام بسیار با حساسیت و ظرافت، در موردش اقدام شده بود.
بعضی از کارها نسبتاً موفق بوده و برخی از کارها موفق نبوده است. لذا ما اگر میخواهیم کاری انجام دهیم باید در شأن و طراز پیامبر گرامی اسلام باشد. نه الزاماً پرداختن مستقیم به شخصیت پیامبر بلکه در قالب داستانهایی که بین اصحاب گرانقدر پیامبر اسلام، تحولات و اتفاقاتی که در آن زمان اتفاق افتاد این در دستور کار است. برنامههایی داریم، متون و فیلمنامههایی هم در دستِ بررسی نهایی است که بتوانیم به تدریج آنها را به تولید برسانیم.
* چند وقتی است مصاحبههایی از شما در فضایمجازی منتشر میکنند که گویی آقای جبلی از قدیمالأیام با فیلترینگ و محدود کردن فضایمجازی موافق بوده؛ در حالی که در واقعیت به گونهای دیگر بوده است؛ مقداری درباره این هجمهها علیه خودتان در این زمینه صحبت کنید.
این اتفاق به مصاحبهای که سالها پیش یکی از خبرگزاریها با موضوع 'دروازهبانی اطلاعات' با من انجام داده بود، برمیگردد. نکتهای که اشاره شد قبل و بعد آن متأسفانه مطرح نشد و گفته نشد. عادت داریم به اینکه بعضی از جریانات و گروهها با اهدافی که خودشان دنبال میکنند صداوسیما را به اشکال مختلف مورد تخریب قرار دهند. چرا که عامدانه قبل و بعد آن مصاحبه ذکر نشد.
در آن گفتوگو که در قالب یک عضو هیئت علمی دانشگاه صداوسیما با من انجام شد، اشاره کرده بودم که تمام جوامع برای دسترسی به اطلاعات محرمانه، اطلاعاتی که به امنیت ملی کشور لطمه میزند و اطلاعاتی که به آرامش عمومی جامعه لطمه میزند قواعد و قوانینی برای دروازهبانی بعضی از اطلاعات دارند و در قوانین شان هم آمده است.
اگر اسم این را فیلترینگ بگذارید فیلترینگ و اگر دروازهبانی، دروازهبانی! به هر عنوانی بیان شود یک قاعدهای است در تمام کشورهای دنیا، تمام سیستمهای رسانهای دنیا، حتی در رسانههایی که در واقع ادعای دموکراسی و آزادی بیان دارند. دسترسی به بعضی از اطلاعات را مطابق قانون و یا حتی صلاحدید و مصلحتسنجی خودشان محدود میکنند.
آنجا بحث این بود. اصلاً آن موقع اینترنت و فضایمجازی و شبکههای اجتماعی به این شکل نبودند. این دوستان در فضای مجازی به نوعی میخواهند که موضوع 20 سال پیش را به موضوعات روز ربط بدهند. خیلی تمایلی ندارم وارد واکنش نشان دادن و بحث و جدلهای این چنینی بشوم. اما به هر حال میخواهم این نکته را عرض کنم این اتفاقات و تخریبهای رسانه ملّی و بنده به عنوان خادم این رسانه هیچ کدام باعث نخواهند شد از مسیری که دنبال میکنیم کوتاه بیاییم یا تحت تأثیر این جوّسازیها و فضاسازیها قرار بگیریم. تخریب شخصیت رسانه ملی و بنده به عنوان خادم رسانه ملی هیچ کدام باعث نخواهد شد که از مسیری که دنبال می کنیم کوتاه بیاییم یا تحت تأثیر این جوسازی ها و فضاسازی ها قرار بگیریم.
منبع: خبرگزاری تسنیم
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: برنامه های تحولی مرجعیت صداوسیما انجام می دهیم دنبال می کنیم برنامه تحولی پیامبر اسلام دروازه بانی داخل سازمان بین المللی فضای مجازی دستگاه ها رسانه ملی چالش ها سازی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۹۶۹۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دلیل اهتمام امام صادق(ع) به فعالیتهای علمی و شاگردپروری
در ایام شهادت ششمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، حضرت جعفربن محمد(ع) و صاحب مذهب جعفری، امام صادق(ع) هستیم؛ امامی که بدون تردید بسیاری از معارف شیعی امروز مدیون ایشان است.
با هدف بررسی شرایط و زمانه این امام بزرگوار و فعالیتهای آن حضرت با حجتالاسلام والمسلمین عباس جعفری فراهانی؛ عضو هیئت علمی مجمع جهانی اهل بیت(ع) و دبیر شورای کتاب این مجمع گفتوگو کرده ایم که در ادامه میخوانید.
در دوران امام صادق(ع) جریانها و فرقههای مختلف مذهبی پدید آمدند، نحوه مواجهه امام صادق(ع) با آنها چگونه بوده است؟
امام جعفر بن محمد معروف به امام جعفر صادق(ع) که از سال ۸۳ قمری تا سال ۱۴۸ قمری زندگی کردند؛ ششمین امام بعد از پدرشان امام محمد بن علی الباقر(ع) است. ایشان به مدت ۳۴ سال (۱۱۴ تا ۱۴۸ق) امامت شیعیان را بر عهده داشت. قرن دوم هجری که دوران زندگانی شریف امام جعفر بن محمد الصادق(ع) در آن قرار دارد برای جامعه اسلامی و مسلمانان، قرنی پر از تلاطم و فراز و نشیب بوده است؛ از طرفی سلسه منحوس و ستمگر بنیامیه به دوره افول خود رسیدند و از سوی دیگر سلسله بنیعباس در حال رقابت با آنان بودند و حکومت را به دست گرفتند و روش ننگین و ظالمانهای هم در حکومت داشتند.
در این شرایط مرد بزرگی از خاندان اهل بیت(ع) زمام امامت شیعیان را برعهده داشت؛ این اوضاع فرهنگی پیچیده سبب شد تا امام به شدت حوادث و رخدادها را زیر نظر داشته باشد. امام(ع) باید برای همه کسانی که در این شرایط به دنبال یافتن مسیر هدایت و حق هستند پاسخ درخوری بدهند که با اصول و مبانی مذهب شیعه سازگار باشد. امام این کار را از طریق آموزش علوم اسلامی و ساختن مدلها و الگوهای اسلامی شروع کردند و مذهب شیعه اثنیعشری هم از این جهت اثنیعشری نامیده شد که امام صادق(ع) از راه تولید الگوها به هدایت مردم پرداخت. کار برجسته امام صادق(ع) احیای اندیشه ناب شیعی و منسجم کردن خطوط مکتب صحیح و درست تشیع علوی در برابر مذاهب دیگر بود.
در این دوره تحول فکری و پیدایش فرق اسلامی و غیراسلامی را شاهدیم و از سویی الحادگرایان و منکران خدا و دهریون پیدا شدهاند و اعتقاد به خدا را منکر هستند و از طرف دیگر هم گروههایی چون معتزله، مرجئه و اشاعره تشکیل شده است؛ معتزله از قرن دوم ایجاد شد و اینها نسبت افعال انسان به خدا را منکر شدند و گفتند که خدا در اعمال بندگانش هیچ نقشی ندارد و انسانها در انجام اعمالشان مستقل هستند.
برخی اصحاب پیامبر(ص) که تا این مقطع زنده بودند توصیه میکردند که کسی با قدریه که بعد معتزله نامیده شدند ارتباط برقرار نکند و به عیادت بیماران آنان نرود و بر جنازه مردگانشان هم نماز نخواند. در نهایت بعد از اینکه معبد از رهبران قدریه کشته شد واصل بن عطا از شاگردان حسن بصری از استادش کنارهگیری کرد و به تبلیغ آزاد معبد پرداخت و از این دوره پیروان او به معتزله معروف شدند و امام صادق(ع) هم به منازعه علمی و فکری با قدریه و اعتزال پرداختند و این تعبیر از امام(ع) مشهور است که؛ لا جبر و لاتفویض بل امر بین الامرین. امام صادق(ع) با این بیان هم جریان جبرگرایی را محکوم کردند و هم جریان مفوضه را.
گروه دیگر هم که بنیامیه در پیدایش آن نقش داشتند، مرجئه بودند؛ اینها تسامح در عمل قائل بودند و میگفتند با وجود ایمان، هیچ ضرری به اعتقاد انسان نمیرسد و اگر ایمان در دل مؤمن باشد حتی اگر مانند یهود و نصارا عمل کند و بمیرد اهل بهشت است به تعبیر دیگر، عمل را جزئی از ایمان نمیدانستند و میگفتند با کفر هم ضرری به ایمان انسان وارد نمیشود. این اعتقاد باطل و سخیف سبب شد تا انسانها مرتکب اعمال خلاف شوند و از طواغیت و پادشاهان هم حمایت کنند. امام صادق(ع) به شدت با این جریان مخالفت کرد و آنها را باطل شمرد.
ایشان وقتی مورد این سؤال واقع شدند که ایمان چیست، فرمودند ایمان اقرار به لسان(اعتراف به زبان) و ایمان به قلب و عمل با اعضا و جوارح است؛ امام صادق(ع) با این بیان فرمودند که محبت به اهل بیت(ع) بدون عمل صالح موجب نجات شما نخواهد شد و علاوه بر اعتقاد قلبی باید اعمال انسان هم تابع ایمان باشد. در سخنی از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند: دروغ میگویند کسانی که میگویند پیرو ما هستند و در عین حال معتقدند که اعمال خلاف به ایمان آنان آسیب نمیزند. گروه مرجئه پیرو ما نیستند زیرا هر کسی چیزی بخواهد باید برای آن مجاهده کند و اینطور نیست که بگوید من ایمان دارم و در عین حال دزدی و خلاف هم میکند.
گروه کیسانیه هم از دیگر فرقی بودند که در دوره امام سجاد(ع) ایجاد شدند و به امامت محمدبن حنفیه معتقد بودند و امام(ع) در برابر این جریان منحرف هم ایستاد. امام(ع) در پاسخ به پرسش برخی افراد کیسانیه درباره محمد بن حنفیه و اینکه اعتقاد به زنده بودن او داشتند، فرمودند: محمدبن حنفیه نمرد مگر اینکه به امامت علی بن حسین(ع) معترف بود. بنابراین اینکه بگویند ابن حنفیه زنده است حرف غلطی است. غلات، زیدیه، دهریه و صوفیه هم در این دوره پیدا شدند و امام(ع) در برابر همه اینها موضع گرفتند.
شرایط سیاسی دوران امام صادق(ع) چگونه بود و ایشان با چه مشکلات و موانعی روبرو بود؟
دوره امام صادق(ع) در تداوم دوران امام باقر(ع) قرار داشت؛ آن امام در هفتم ذی الحجه سال ۱۱۴ هجری در حالی که ۵۷ سال عمر داشتند مسموم شدند و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شدند. در اواخر دوره امام باقر(ع)، هشام بن عبدالملک که فرد بسیار ظالم و فاسقی بود کینه و حسادت خاصی نسبت به اهل بیت(ع) داشت و به ویژه وقتی جایگاه علمی و اجتماعی آن حضرت در مناظره با رهبران فرق مختلف آشکارتر شده بود بغض و کینه او نسبت به امام بیشتر شد؛ این امام همام هم با فرقی چون مرجئه و زیدیه و ... مواجه بودند و با آنها مبارزه کردند. رهبر مرجئه یحیی بن صفوان واجبات عملی اسلام را همیشه تحقیر میکرد و با فساد امویان همراهی داشت. گروه دیگر هم خوارج و کیسانیه باز در دوره این امام فعالیت داشتند و امام صادق(ع) هم با این گروهها مواجه بودند. مضاف بر اینکه گروههای دیگری هم افزوده شده بودند.
امام صادق(ع) با اضمحلال و انحطاط سیاسی بنیامیه پس از ۹۱ سال و ۷ ماه مواجه بود و از طرف دیگر هم عباسیان به قدرت رسیدند، این خاندان به فرماندهی محمدبن علی بن عبدالله بن عباس قیام خود را شروع کردند و در نهایت با حمایت ایرانیان و موالیان و به خصوص خراسانیها با حرکت به سمت بغداد به قدرت رسیدند؛ محمدبن علی، کارهای خود را به صورت پنهانی و با شعار «الرضا من آل محمد وارد» عرصه قدرت شدند؛ از یک طرف سخن از مناقب پیامبر(ص) و خاندان ایشان میگفتند و از سوی دیگر مردم را به شورش علیه بنیامیه ترغیب کردند و در نهایت از ضعف قدرت بنیامیه استفاده و از سمت خراسان به بغداد رفتند. گفته شده است که خراسانیها ۳۰ هزار نفر لشکر بودند که شهرها را یکی بعد از دیگری فتح کردند و در ۱۲ ربیعالاول به کوفه رسیدند و ابوسلمه به مسجد کوفه رفت و ابوالعباس (سفاح) را به خلافت معرفی کرد و کوفیان هم فریب شعارهای عدالتخواهانه آنان را خوردند و جذب شدند و امید داشتند که عباسیان ظلم و ستم بنیامیه را نداشته باشند و مردم را از ظلم آنان رها کنند.
امام صادق(ع) در چنین شرایطی در مدینه بودند؛ وقتی بنیعباس به قدرت رسیدند رفتارشان با اهل بیت(ع) روز به روز بدتر شد زیرا لذت حکومت و قدرت زیر زبان آنان مزه کرده بود. یکی از قیامهای دوره امام صادق(ع) قیام زید بن علی بود که با خیانت برخی از اطرافیان به شکست انجامید؛ امام(ع) در چنین شرایطی موضعگیری عقلانی به داشتند و برای زید دعا کردند اما اظهار اندوه فراوانی هم از شهادت ایشان کردند و به بازماندگان ایشان کمکهایی ارسال کردند و حدود هزار دینار بین خانوادههای آنان توزیع کردند. در این دوره چند قیام دیگر مانند یحیی بن زید هم رخ داد که باز با شکست مواجه شد و ابومسلم جنازه او را دفن کرد.
قیام دیگر قیام عبدالله بن معاویه، نوه جناب جعفر طیار در کوفه است؛ یزید سوم با این گروه درگیر شد و سرانجام یاران او تسلیم شدند و خود عبدالله هم به ایران آمد و اصفهان را مرکز حکومت خود قرار داد. سفاح عباسی به سمت او حرکت کرد و او به خراسان نزد ابومسلم پناه برد؛ ابومسلم هم دستور داد تا عبدالله بن معاویه را به قتل برسانند. البته حوادث متعدد دیگری هم در این زمان رخ داد.
چرا امام ششم در این شرایط سخت رویکرد علمی را بر مبارزه سیاسی ترجیح دادند؟
اگر افراد یک جامعه از قدرت تجزیه و تحلیل خوبی برخوردار باشند میتوانند در پیدایش افکار مختلف، موضع حق را بشناسند و پیروی کنند؛ چنانچه امام صادق(ع) از جدشان رسول خدا(ص) نقل فرمودند: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة». کسانی که به خدا و آخرت ایمان دارند باید حول محور امامت حلقه بزنند و آن امام شایسته را بشناسند؛ امامی که از علم و آگاهی فراوان و بینش سیاسی و تقوا و عدالت بالایی برخوردار باشد و گرفتار جریانات انحرافی و ستمگرانه نشود. چنین امامی جز خاندان اهل بیت(ع) نیستند، لذا پیامبر اکرم(ص) در روایات متعدد نام ۱۲ امام را آوردند و مردم را به رجوع به قرآن و عترت سوق دادند.
امام صادق(ع) در این دوران معارف ناب و دقیق اسلامی را با استنباط از آیات قرآن و مبانی اهل بیت(ع) برای مردم بازگو کردند؛ مبانی که از طریق پیامبر(ص) به حضرت علی(ع) و به ترتیب در اختیار سایر ائمه قرار گرفته بود. حفظ و مراقبت از این دستاوردهای معنوی و علمی وظیفه اصلی همه ائمه(ع) بود و به خصوص امام باقر(ع) و امام صادق(ع). چون با خلأ اعتقادی و فکری در جامعه مواجه بودند تلاش کردند تا این خلأ را پر کنند. شاید این خلأ و بحران اعتقادی و فکری یکی از دلائل عمده رویکرد علمی امام صادق(ع) باشد.
آیا تعداد شاگردان و روایاتی که از امام نقل شده واقعا به این گستردگی بوده است؟
امام صادق(ع) احساس کردند که باید تعالیم دینی و سنت نبوی را برای مردم تبیین کنند؛ ایشان با تلاش زیادی مسائل فقهی، دینی و قرآنی را در مسجدالنبی مطرح کردند و علاقهمندان و شاگردان ایشان هم مبانی تشیع را برای مردم بیان میکردند. افراد زیادی به عنوان شاگرد پای درس ایشان بودند و روش ایشان هم طوری بود که عشق و علاقه مردم را به کسب دانش زیاد کرد و دریچه دانش را در علوم مختلف بر روی آنان گشود. ایشان حلقههای درسی و علمی در رشتههای مختلف در مسجدالنبی تشکیل دادند و قرآن، حدیث، تاریخ و حتی علوم طبی در این جلسات بیان میشد و شاگردان را به کسب علم ترغیب و تشویق میکردند و میفرمودند: از من بپرسید پیش از آن که مرا از دست بدهید. مانند حضرت علی(ع) که فرمودند: «سلونی قبل ان تفقدونی». ابوبصیر از شاگردان شایسته ایشان احادیث فراوانی از امام یاد گرفته بود و پاسخ سؤالات مختلف افراد را میداد و با منکرین و ملحدین مناظره برقرار میکرد.
آوازه علمی امام صادق(ع) به سراسر مناطق مختلف و شهرهای دور و نزدیک گسترش پیدا کرد و علاقهمندان به کسب علوم به مدینه مراجعه کردند و دنبال فقه صحیح آل محمد(ع) رفتند و در ابواب مختلف فقهی پای درس ایشان و شاگردانشان مینشستند و محدثان بزرگ اهل سنت مانند مالک بن انس، ابوحنیفه، سفیان ثوری و ... هم به کرسی درس میآمدند و سؤالهای خودشان را میپرسیدند. ابن خلکان در مورد امام صادق(ع) گفته است مقام علمی و فضل ایشان مشهورتر از آن است که بخواهیم بیان کنیم؛ مالک بن انس گفته است که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و در خاطر هیچ کسی خطور نکرده که کسی در علم و فضل و ورع و عبادت بر امام صادق(ع) مقدم باشد.
در اثر این تلاش و شهرت و شاگردپروری امام در طول سالهای امامت میراث سترگ و بزرگ علمی برای شیعه باقی گذاشتند. هزاران روایت و حدیث در کتب مختلف از ایشان به یادگار مانده است؛ نامههایی که از آن حضرت برای یارانشان نوشته شده است؛ کتاب الامامة منسوب به امام وجود دارد؛ کتاب الفضائل، کتاب الاهلیلجة در اعتقادات و رد و ابطال نظرات ملحدین دوران ایشان و کتاب توحید مفضل در اثبات خدا و رد دیدگاه مادیون، رساله جابر بن حیان و ... هم از جمله آثار باقی مانده از آن بزرگوار است.
در منابع تاریخی و حدیثی حدود ۴ هزار نفر (در طول دوران امامت) را به عنوان شاگردان ایشان ذکر کردهاند؛ شیخ طوسی در رجال خود نام ۳هزار و ۲۳۸ نفر از شاگردان ایشان را آورده است که در بین آنان ۱۲ نفر از اسامی زنان هم ثبت شده است؛ برخی از مهمترین آنها، اصحاب سته یا ششگانه هستند. میتوان گفت دوران امام صادق(ع) به علت شرایط زمانی و حوادث آن، یکی از بهترین دورهها و فرصتها برای تثبیت و تشریح و نقل مبانی قرآنی و حدیثی و تاریخی مکتب تشیع و امامیه بود.
گفتوگو از علی فرج زاده
منبع: ایکنا (خبرگزاری بینالمللی قرآن)